شادكامي ،خرسندي و خوشحالي و خشنودي كلماتي هستند كه از نقطه نظر ادبي، تقريباً داراي بار معنايي مشتركي  مي باشند، اما از ديدگاه روان شناختي هر كدام پيام متفاوتي را ارائه مي دهند. آنچه كه در اين مقاله بررسي مي گردد، توصيف و تحليل شادكامي از سه ديدگاه كاملا متفاوت فرهنگي، ادبي و علمي مي باشد

از هنگامیکه مارتین سلیگمن رویکرد "روان شناسی مثبت نگر" را به جامعه روان شناسی معرفی نمود،
 تنها ده سال می گذرد و در این مدت کوتاه شاهد به وجود آمدن یک مکتب جدید با نظریه ها، 
پدیده ها و مفاهیم مختلف بوده ایم. اگرچه این مفاهیم و اصطلاحات امروزی از ابتدای پیدایش 
دانش بشری، توسط فیلسوفان و دانشمندان یونانی، هندی و ایرانی مورد بحث و چالش بسیار
 قرار گرفته اند، اما سلیگمن و همکارانش با استفاده از روش علمی و طبقه بندی مفاهیم توانستند
 مجموعه کاملی از این کلمات را در یک مکتب جدید فکری با عنوان رویکرد مثبت نگر معرفی نمایند.
 بنابراین آنچه که امروز در نظریه های روان شناسی مثبت نگر غرب، در مورد شادکامی، امید،
 خوش بینی، رضایت مندی، نوع دوستی، سعادت و عشق می بینیم، پدیده ها و کلمات جدیدی
 نیستند که در ادبیات و فلسفه اصیل ایرانی نوظهور باشند. بنابراین با بررسی اجمالی اشعار شاعران
 پارسی از جمله حکیم خیام نیشابوری به سهولت می توان به درستی این امر پی برد.
 فرزانه نیشابور که در اصل ریاضیدان و اخترشناس بود، در آفرینش رباعی، شاعری بی همتا می باشد.
 خیام در رباعیاتش بارها از کلمات شادمانی، خوشی و شادی استفاده نموده است و شاد زیستن 
در تمام لحظات زندگی را فلسفه آفرینش می داند.

شادکامی چیست؟

در سال 2002 میلادی، مارتین سلیگمن با بیان نظریه شادکامی که به مفهوم (Eudaimonia) 
ارسطو شباهت بسیاری دارد، گام بزرگی را در جهت تعریف شادکامی برداشت. ارسطو شادکامی
 را در خوب بودن، نیکی کردن و زندگی در سایه آن می دانست و سلیگمن به پیروی از این جمله، 
شادکامی حقیقی را رسیدن به فراخنای شناسایی و رشد توانایی (کنجکاوی، نیروی حیاتی و قدردانی)
 در بازی، کار و عشق بیان کرده است. خیام نیز در رباعی زیبایی تعریف خویش را از شادکامی
 بدین گونه بیان نموده است.

برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران  
در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت بتو خود نیامدی از دگران
در این رباعی خیام با اشاره به مقابله با مشکلات و سختی ها در زندگی و مبارزه با افسردگی،
آرامش و صبوری را توصیه می کند و شادکامی را حتی برای لحظه ای سودمند می داند.

جاده شادکامی

سلیگمن سه مسیر را برای رسیدن به شادکامی معرفی کرده است. اولین مسیر دلپذیر،
 شامل تجربه هیجانات مثبت نسبت به گذشته (مانند: بخشش و قناعت) است. و خیام نیز 
طریقت اولیه و مطبوع را اینگونه بیان نموده است.

هم دانه امید به خرمن ماند هم باغ و سرای بی تو و من ماند
سیم و زر خویش از درمی تا بجوی با دوست بخور گر نه بدشمن ماند

خیام معتقد است که بخشیدن، روح را آزاد و ترس را از بین می برد. او با اشاره به زود گذر بودن ایام،
زراندوزی را عملی بی ارزش می داند.
مسیر دوم از دیدگاه سلیگمن گرمی، نشاط و لذت در زمان حال است. و خیام نیز با بیان رباعی
 زیر سفارش به لذت بردن از لحظه به لحظه زندگی می کند.  

گر یک نفست ز زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان عمرست چنان کش گذرانی گذرد

سلیگمن سومین مسیر را خوش بینی و امید درباره آینده می داند. خیام هم با تاکید بر غیرقابل 
پیش بینی بودن آینده سفارش به شادکامی و دوری جستن از غمگینی می نماید.

نتوان دل شاد را به غم فرسودن وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن می باید و معشوق و به کام آسودن

در سال 2005 سلیگمن و همکارانش به بررسی ارتباط میان شادکامی و رضایت مندی از زندگی
 پرداختند. آنها شادکامی را دارای اجزایی سه گانه معرفی کردند که شامل روابط اجتماعی قوی
 و مطلوب (جزء اجتماعی)، حالتهای خلقی پایدار و شاد (جزء هیجانی) و مثبت اندیشی 
در تفسیر اطلاعات محیط (جزء شناختی) می باشد. خیام نیز این سه اجزا را در غالب رباعی بیان
 نموده است.

جزء شناختی:

از بودنی ای دوست چه داری تیمار وزفکرت بیهوده دل و جان افکار
خرم بزی و جهان بشادی گذران تدبیر نه با تو کرده‌اند اول کار

خیام به راستی در این رباعی با اشاره به جلوگیری از افکار منفی و اعتقادات غیر واقعی، 
شاد و بشاش زیستن را توصیه می نماید. او معتقد است که انسان به طور فطری همیشه 
در جستجوی حالات خوشایند و لذت بخش می باشد. خیام باور دارد که شادکامی، موجب نگرش
 خوش بینانه نسبت به رویدادهای پیرامون می گردد.

جزء هیجانی:

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند زان پیش که سبزه بردمد از خاکت

خیام با سرودن این رباعی، وجود هیجانات مثبت و فقدان هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی،
 هدفمند بودن در زندگی، داشتن رشد شخصیتی و دوست داشتن زندگی را یادآوری می نماید.

جزء اجتماعی:

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است ر شاد بزی اگرچه برتو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو گردی و نسیمی و غباری و دمی است

خیام در این رباعی با اشاره به ناپایداری هستی، و با قبول سختی ها، ظلم ها و مشکلات زندگی، 
بازهم سفارش به شاد زیستن درتمامی لحظات و دوستی گزیدن با خردمندان می کند و در 
مصرع چهارم با اشاره به عناصر اربعه، معتقد است که وجود این دنیایی انسان از آن است و 
همان چیزی است که ناپایدارتر از آن در هستی وجود ندارد.
****************************************
اگرچه خیام در دوران زندگی اش بیشتر به نوشتن کتابهای ریاضی و نجوم پرداخته و کمتر شعر سروده
 است، اما به جرات می توان گفت که از دیدگاه روان شناسی مثبت نگر، اکثر سروده هایش در قالب
 مفاهیم اساسی این رویکرد جای می گیرد و به درستی می توان ذهنیت و فلسفه این ادیب برجسته
 و ممتاز را مثبت اندیش، شاد، امیدوار و نوع دوست بیان کرد. خیام در طول حیات خود شاهد
 وقایع مهمی از جمله انقلاب دولت سلجوقی و سقوط آل بویه، جنگ های صلیبی و سپس جنبش
 باطنیان بوده است. او زمانی از شادکامی و لذت از زندگی شعر می سرود که شیعه و اهل تسنن،
 اشعری و معتزلی در اوج بحث و مناظره بودند، فیلسوفان به اتهام کفر در زندان بسر می بردند و
 حتی افرادی مانند امام محمد غزالی ملحد شناخته می شدند. در چنین فضای تعصبی ، جنگ و
 بی ثباتی، مثبت اندیشی و دعوت مردمان به شادکامی تنها سلاح ممکن برای مبارزه با افسردگی
 جامعه و بی انگیزگی مردمان بوده است. او به درستی در شعر پیرو هیچ شاعری نبوده و هدفش 
هیچگاه نوشتن دیوان یا دفتری نبوده است، بلکه تنها به منظور ارائه نکته های فلسفی خویش و به
 واسطه ذوق هنری آن را در قالب رباعی بیان کرده است. امروزه می توان با نگاهی عمیق به ادبیات
 و فرهنگ پارسی، مفاهیم روان شناسی مثبت نگر مانند نوع دوستی (در گلستان و بوستان سعدی)،
 امید (شاهنامه فردوسی)، عشق (دیوان حافظ)، سعادت (دیوان شمس – مولوی)،
 خوش بینی (دیوان اشعار سنایی) و غیره را بررسی نمود. آنچه که امروز جامعه روان شناسان ایرانی
 در جهت ارتقا دانش روان شناسی و ثبات آن بدان نیازمند است، نقد، بررسی و موشکافی عمیق
 فلسفه، فرهنگ و ادبیات غنی ایران زمین در قالب مفاهیم علمی روز می باشد. به غیر از خیام 
که بی شک بزرگترین روان شناس مثبت نگر ایرانی است، آثار شاعران و فیلسوفانی مانند سعدی،
 مولوی و ابن سینا نیز بزرگترین منبع برای کسب، استخراج و بومی سازی روان شناسی ایرانی
 می باشند. مطمئناٌ روان شناسی بومی که ریشه در فرهنگ، سنت، مذهب و تاریخ ما دارد،
 از جهت اهمیت و تاثیرگذاری در افراد جامعه بیشترین تاثیر و کارکرد را خواهد گذاشت.
برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 7480
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss